پخش فیلم «اسنودن» یکی از جنجالیترین آثار سینمایی سالهای اخیر درباره افشاگرترین چهره قرن در ایام نوروز، اقدام قابل ستایشی محسوب میشود. ادوارد اسنودن بزرگترین افشاگر قرن و کارمند سابق آژانس امنیت ملی آمریکا پرده از اسراری برداشت که از رسواییهای سیاسی مثل ماجرای واترگیت بسیار گستردهتر است.
فیلم «اسنودن» از فیلمساز چپگرای آمریکایی «الیور استون» روایتگر بیش از یک دهه زندگی ادوارد است. فیلم، ابعادمختلفی از زندگی افشاگر بزرگ را تصویر میکند. درآغاز فیلم میبینیم، اسنودن پس از آنکه به دلیل شکستن پایش، در دورههای آموزشهای نظامی، از ارتش خارج شد به استخدام آژانس امنیت ملی آمریکا NSA درآمد.
اسنودن پس از آنکه متوجه نظارت گسترده دستگاههای امنیتی بر شهروندان، از طریق جمعآوری اطلاعات شخصی آنان در اینترنت میشود، با افشاگری درباره مراقبت شنود و انتشار اسناد فوق محرمانه دولتی به کشور روسیه پناهنده شد.
کاری که اسنودن انجام داد مرتبه مراقبت از حقوق شهروندی را به شکل عجیبی ارتقا داد. پیش از فیلم الیور استون، مستند بسیار مهمی درباره این افشاگر بزرگ با عنوان «شهروند چهارم» ساخته شد و مستندساز آلترنانیو «لورا پویترس» لحظات ملتهب و مهم این افشاگری را تصویر کرد.
«پویترس» قبل از ساخت «شهروند چهارم» در کارنامهاش دو مستند بسیار مهم کشورم (۲۰۰۶) و سوگند (۲۰۱۰) را ثبت کرده است. مستند نخست به زندگی مردم عراق در شرایط پس اشغال توسط ارتش آمریکا میپردازد. پس از ساخت مستند کشور، «پویترس» در سفر به آمریکا به خاطر ساخت این اثر بازداشت شد. مستند دوم او درباره مردی است که مدت زمان طولانی را در زندان گوانتامو سپری کرده و پس از آزادی در صنعا پایتخت یمن زندگی میکند.
«پویترس» مدتها قصد داشت تا مستندی درباره شنود و مراقبت سایبری از شهروندان ایالات متحده با همکاری جولیان آسانژ و گلن گرینوالد بسازد که ناگهان ادوارد اسنودن با او تماس میگیرد و پویترس موفق میشود ماندگارترین مستند افشاگرایانه قرن جدید را تصویر کند.
اما مهمترین سئوال پس از دیدن مستند «شهروند چهارم»، این است که ادوارد اسنودن چرا دست به این اقدام زد؟ آیا او برای ورود به یک ماجراجویی سیاسی و داشتن زندگی بهتر در ذیل پناهندگی اقدام به این کار کرد؟ با اینکه از اسنودن اخبار، گزارش و مصاحبههای متنوعی منتشر شده، اما برای اغلب مردم دنیا انگیزشهای فردی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اسنودن برای اقدام به افشاگری بزرگش پوشیده است.
برای پرده برداشتن از انگیزههای فردی اسنودن، الیور استون وارد گود ساختن فیلمی درباره او شد و بارها به روسیه سفر کرد و در خیل سفر به روسیه مستندی چهار قسمتی درباره ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه ساخت. استون برای دست یافتن به اسنودن و امتیاز ساختن این فیلم از سرمایه شخصی خود هزینه کرد و با وکیل آمریکایی و روسی اسنودن قراردادی منعقد کرد. استون در طول ساخت این فیلم بسیار تحت فشار بود و در نخستین رونمایی اثرش در جشنواره تورنتو به خبرنگاران گفت" آژانس امنیت ملی آمریکا به اطلاعات خصوصی مردم دنیا دسترسی دارد و در تمام طول ساخت فیلم به صورت مخفیانهای فعالیت کردند تا محتوای فیلمبرداری شده را در اینترنت منتشر نکنند.
ماحصل تلاش الیور استون در فیلم «اسنودن» به قهرمانی میپردازد که با افشاگری انفجار آسای خود، عامه مردم را از عظمت انبوه اطلاعات گردآوری شده توسط آژانس امنیت ملی آمریکا به حیرت انداخت و نظام گردآوری اطلاعات از حریم خصوصی افراد را به چالش کشید، هر چند موفق به توقف این ماجرا نشد. اما در مواجه با فیلم اسنودن این سئوال پیش میآید که آیا استون، فیلم کاملی، در شان صاحب یکی از محترمترین وجدانهای قرن بیست و یکم ساخته است؟
ماجرای فیلم «اسنودن» مثل آنچه در مستند شهروند چهارم میبینیم، از همان اتاق هتل معروف در هنگ کنگ آغاز میشود. جایی که لورا پویترس مشغول ضبط افشاگری اسنودن است و گلن گرینوالد نویسنده گاردین (زکری کوئینتو) با سردبیر خود مجادله میکند تا حقایق مربوط به این ماجرا را منتشر کند. در حالیکه اسنودن (جوزف گوردون لویت) بانگرانی ملتهبترین لحظاتش را پشت سر میگذارد. اسنودن اسناد گستردهای اعم از مراودات و مکالمات صدها میلیون نفر را در اختیار پویترس و گرینوالد گذاشت. او وحشت داشت اگر گاردین در انتشار خبر تعلل کند، ماموران سیا، افرادی که به کمک او آمدهاند را دستگیر خواهند کرد.
مهمترین عنصر محتوایی فیلم میزانسنهای خاص مولف از سازمان امنیت ملی ایالات متحده است که با شنود و مراقبت شهروندان، ترس و وحشت عمیقی را به مخاطب منتقل میکند. کاملا مشخص است که «الیور استون» فیلم «اسنودن» را برای احیا کردن شهرت خودش به عنوان یک فیلمساز جنجالی و منتقد قدرت نساخته و واضح است که بر خلاف آثار قبلی خود، قصد ندارد ژستی در برابر حاکمیت ایالات متحده بگیرد. حضور خود ادوارد اسنودن در فصل نهایی نشان از آن دارد که فیلم با موافقت کامل او ساخته شده و استون به واقعیت وفادار مانده است.
فیلم اسنودن از حال و هوای آثار جاسوسی سینما مثل مجموعه بورن برخوردار است و خیلی اتفاقی محتوای آن هم شبیه آخرین فیلم ساخته شده از مجموعه بورن است. در آخرین فیلم از مجموعه بورن، مردان پشت پرده قدرت و سیاست، صاحب یک شرکت اینترنتی را مجاب کردهاند تا اطلاعات خصوصی افراد را در اختیار آنان قرار دهد و تفاوت اسنودن با این فیلم از مجموعه بورن این است که از تعقیب و گریز و تیراندازی خبری نیست.
فیلم سیاسی در قضاوت افکار عمومی و منتقدان، سیاسی ارزیابی میشود، اما فیلم اسنودن فراتر از سیاست میرود چون اسنودن استون، یک قهرمان ملی آمریکایی نیست بلکه یک قهرمان جهانی است. مسئله شنود و کنترل اطلاعات شخصی به هیچ عنوان محدود به ساختار سیاسی – اجتماعی ایالات متحده نمیشود و ارزیابی اسنودن در این فیلم، به عنوان یک میهن پرست برداشتی سطحی است که الیور استون از آن میگریزد و در فیلم برخلاف مستند تاثیر گذار و شگرف پویترس، اسنودن قهرمانی بینالمللی جلوه میکند.
اگر تحلیلی در محدوده آمریکایی فیلم داشته باشیم استون پیشفرضهای سطحی و ملیگرایانه را از تعقیب مستمر و روایت زندگی اسنودن کنار گذاشته است تا او یک خائن آمریکایی به نظر نیاید.
الیور استون طالب ساختن فیلم درباره بحثهای جنجالی است اما مدل جنجال در فیلم اخیر استون کاملا متفاوت است و تفاوت اسنودن با سایر آثار استون این است که مخاطب به راحتی احساس میکند فردی که پشت دوربین قرار گرفته، شرایط حاکم بر فضای امنیتی ایالات متحده را یکسویه قضاوت نمیکند.
موضوع فیلم شخصیتی تاریخی و زنده است و همین مسئله موجب میشود جمعبندی فیلم تفاوت آشکاری با سایر آثار استون داشته باشد. همیشه در کنار بدمنهای استون یک قهرمان ملی آمریکایی وجود دارد. در این فیلم قهرمان اصلی اسنودن، از نظر دولت ایالات متحده یک خائن قابل تعقیب است و بدمن سیستم جاسوسی است که به مراقبت و شنود غیر قانونی مشغول است.
اسنودن در این فیلم میهن پرست یا خائن نیست، بلکه به مثال سایر قهرمانان استون آرمانگراست که اعمال خبیثانه پشت پرده سازمان ملی امنیت آمریکا را مغایر با آرمانهای انسانی میداند و به دلیل وجدان انسانی، دست به بزرگترین افشاگری قرن بیست و یکم میزند.
در فیلم استون، اسنودن کنشگری نیست که ناخواسته دست به این اقدام بزند. فیلم به همین دلیل ساخته شده و کل روایت فیلم بر اساس زندگی اسنودن دلایل کنشگری او را مثل دفاعیات یک وکیل در کنار هم چیده است. چون او از هر آنچه در زندگی، آرمان و آروزیش بوده میگذرد تا افشاگری کند. او افشاگری کوچکی در اندازه واترگیت انجام نداده، بلکه مسیر تاریخ را تغییر داد.
اما قبل از این فیلم مستند «شهروند چهارم» حین افشاگری اسنودن ساخته شد و مخاطب نخستین پرسشی که با خود مطرح میکند این است که فیلم استون حامل چه پیام و محتوایی است که در آن مستند نیست؟
الیور استون فیلمساز آتشین و جنجالی که نقدهایش را به صورت یکطرفه در آثارش ارائه میدهد، در روایتی که از اسنودن تصویر کرده، به شکلی خاص، عقلانی و توام با نوعی امساک روایت این شخص را در کنار هم قرار داده است. برخی از منتقدان اعتقاد دارند که «اسنودن» با «جی. اف. کی»، «جوخه»، «وال استریت» قابل مقایسه نیست، چون مسئله استون در این فیلم کاملا متفاوت است و افشاگری مبنای فیلم او نیست. بلکه مبنای فیلم، دلایل افشاگری است.
قیاس این مستند و فیلم طبیعتا یکی از مباحث بسیار مهم است. اگر کسی بخواهد ماجرای رویدادهای مرتبط با ادوارد اسنودن را به شکل دقیقی رصد کند باید به آن مستند مراجعه کند. فیلم «شهروند چهارم» در متن ماجرای افشاگری ساخته شد و بخشی از روند افشاگری بود. اسنودن اسنادی را که کپی کرده بود در جلسه معروف مستند، در هتلی در هنگ کنگ به پتریوس و گرینوالد واگذار کرد. در حالیکه هر لحظه امکان داشت ماموران سیا آنها را دستگیر کنند و این روایت مرکز ثقل روایت فیلم استون محسوب میشود، اما درگیرنده کل روایت فیلم نیست. فیلم استون به شکل بسیار دقیقی به گذشته اسنودن میپردازد و تکمیل کننده روایت مستند «شهروند چهارم» است، ضمن اینکه در فیلم استون با سابقه اسنودن آشنا میشنویم.
نکته مهم فیلم این است که فیلم استون بر خلاف سایر آثارش موضعگیری ندارد و شیوه یکدستی را در ارائه یک اثر بیوگرافیک در پیش گرفته است.
بحث تحلیلی و فرامتنی فیلم این است که چگونه اسنودن را قضاوت میکنیم خائن یا با وجدان؟ چون کارگردان قضاوتی خاص و یکسویه از این شخصیت ارائه نمیکند. بحث دیگر آزادی و حریم خصوصی است. آیا شهروندان کل دنیا میدانند که حقوق فردی آنان با حضور در شبکههای اجتماعی غیر بومی نقض خواهد شد و بنیادهای جاسوسی، مثل آژانس امنیت ملی آمریکا و سایر نهادهای جاسوسی مثل MI۶ و موساد مشغول تحلیل حریم خصوصی افراد با فایلهای منتشر شده در شبکههای مجازی هستند.
فیلم اسنودن بار دیگر ثابت میکند آزادی نامحدود در فضای مجازی و شبکههای مجازی، صاحبان قدرت را تنها به ساخت ماتریکس بزرگی که در نظر دارند، نزدیکتر میکند.
*تسنیم
ارسال نظر